صبح هوای صافی و اینکه ریحانها بیرون زده بود. بنفشههای زرد محکم شده بودند و تاکها سبز، و خواجه عبدالله خواندیم. و حافظ و قبلش. صبح جمعه به سیاق بردن خیال در پرسپکتیو دیدار. نامهای هم خواندیم، که نوشته بود خوابها منظم جلو میبرند.
آفتابگردانها اما. تکانتکان میدهند و سینه سپر میکنند در کشیدن خود به سمت آفتاب. علفهای هرز را از ریشه کشیدیم. رازقی جلوی حمام را باید جابجا کنیم. امسال تابستان انار داریم.
[در مانند]


